Wednesday, August 08, 2012

وقت آن رسیده است که با نام الله بیش از این خودمان را سر کار نگذاریم!

محترم مومنی روحی


تَدیُن به یک دین، شرک محض است و ناتوانی خدا را اثبات می کند.

وجود خدا (آفریدگار هستی)، هیچ ارتباطی با اسلام و هیچ دین دیگری ندارد. اصلا برای پذیرفتن موجودیت او، به دین و دینمداری نیاز نیست. در این تردیدی ندارم، که یک انرژی بسیار قوی که بزرگترین انرژی هاست؛ به وجود آورنده همه کائنات این جهان است. غیر از این کره خاکی که ما درون آن زندگی می کنیم، میلیون-ها کهکشان دیگر هم در جهان هستی موجودند؛ که خورشید کهکشان راه شیری (خورشید ما) کوچکترین آنها می باشد! نظم موجود در این چرخه هستی، مبیّن شعور آفریدگار آن است؛ حال این آفریدگار را چه بنامیم ؟! یک مسأله-ی شخصی است، و بستگی به نوع نگرش هر کسی به محیط اطرافش است. اما هر چه که باشد و هر نامی که بر او بگذارید و بگذاریم؛ بدون شک الله نیست! چون که " الله " ؛نام بزرگترین بت خانه کعبه، که بزرگترین معبد بت پرستان، قبل از ظهور اسلام بوده، می باشد و مردم شبه جزیره عربستان، و بسیاری از مردمان اطراف آنجا، همه ساله چندین بار برای زیارت آن به مکه می رفته-اند و برایش قربانی های زیادی را می کرده-اند! محمد پیامبر مسلمان-ها هم، به خاطر فهماندن بیشتر دینش به عربهای نادان آن زمان، ناچار بوده است که نام آفریدگاری را که می خواسته به آنان معرفی بکند، چیزی باشد که با فهم و درایت آن موقع آنها سازگار باشد! اگر چنین نمی کرد، هرگز نمی توانست به آن مقام دست بیابد و آن جایگاه را به خودش اختصاص بدهد! از این رو، به آنها آن چیزی را گفت که مردمان آن خطه از دنیا می شناختند و به او ایمان داشتند. به همین دلیل او (شاید هم به پیشنهاد استاد و راهنمایش "سلمان فارسی" نام آن بت بزرگ یعنی " الله " را که همه ساله چندین بار مورد پرستش آن بت پرستان قرار می گرفت گفت! احتمال نزدیک به یقین دارم که روایت و داستان دیگر ادیان جهان نیز به همین وجه بوده است و رندانی که به دنبال شهرت و احترام ویژه در میان مردمان آن زمانها بوده-اند؛ با چنین ترفندهایی به ساختن و معرفی کردن دین-های گوناگون به مردمان زمان خودشان اقدام نموده-اند!

تَدیُن به یک دین، به اعتقاد من شرک محض است و ناتوانی خدا را اثبات می کند. زیرا آفریدگار چنین هستی-ی توصیف ناپذیری، برای معرفی خودش به آدم-ها، نیاز به وسیله-ای همچون رسول و پیامبر نداشته است. همه اینها دُکان-ها و بازارهایی بوده-اند که آنها (رسولان و پیامبران که مسلمان-ها تعداد آنان را صد و بیست و چهار هزار نفر می گویند و بیش از ده بیست نام از آنها را نمی دانند گفته-اند.) برای ایجاد پست قیمومیت خودشان برای مردم، و در اختیار خویش قرار دادن مغز و فکر پیروان شان در حیطه تکفل خود، به وجود آورده-اند؛ و از آنها به وارثان تبهکارشان نیز به ارث رسیده و انواع "خاخام-ها" و "کشیش-ها" و "مُغ-ها " و "راهبان" و بدتر از بقیه شان "آخوندها" را به جامعه بشریت تحمیل نموده-انـــد! بنابراین آنچه که به نام اعتقادات مذهبی مطرح می گردند؛ از پایه بی اساس و بدون هرگونه ارزش تاریخی و علمی می باشند. البته باید اذعان نمود که این رسولان و پیام آوران، از مردمان اطراف خودشان باهوش تر و داناتر بوده-اند؛ که توانسته-اند به راحتی مغزهای آنان را با سر هم کردن این خزئبلات پُر بکنند. آنچه که در میان همه آنها مشترک است، هدایت مردم به سوی یک خدای واحد و یگانه است، که باید چنین می بود؛ زیرا آنها به اصطلاح خودشان جهت رساندن پیام یکتایی پروردگار عالم از جانب او برگزیده شده بودند (دلیل محکمی که برای رسمیت دادن به خودشان به مردم ارایه می دادند.) به همین خاطر هرگز نمی توانستند غیر از این را به مردم بگوینــد!

" قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می ترسم از آنکه بانگ آید روزی
کای بی خبران راه نه آنست و نه این "

محترم مومنی روحی
تابستان 2571 آریائی هلند

Labels: , , ,

1 Comments:

At 4:18 AM, August 09, 2012, Anonymous Anonymous said...

واژه "الله" ترکیبی‌ است از حرف تعریف "ال" و اسم "لاه"...اگر چه باور بر این است که بتی در مکه بوده است ولی‌ ترجمه درست آن این است: چیزی که قابل پرستش باشد. به این معنی که هر چیزی میتواند "الله" باشد، بنابراین "الله" میتواند خدای کسی‌ باشد و یا هر چه را که میپرستد، از مادی گرفته تا متافیزیک.

 

Post a Comment

<< Home