Saturday, January 22, 2011


پیش زمینه-‌های حكومت اسلامی



نادره افشاری


اگر بنا بشود قرآن تحریف شده باشد، همه چیز فرو می‌ریزد. و این درست همان چیزی است كه ایشان [دین-فـروشـان] را به وحشت می‌اندازد. كسی ـ حتا مدرس حوزه-‌ی علمیه‌-ای ـ اجازه ندارد در رابطه با قرآن و تاریخ اسلام و پیامبر آن و امامان تحقیقی بر خلاف آنچه بر اساس منافع متولیان اسلام شده است، انجام دهد. از این خط سرخ هیچ كس نباید عبور كند

(نقد کتاب منتظری)
این روزها دیگر از جنجالی كه پیرامون خاطرات حسین‌علی منتظری در ابتدای انتشارش برپا شده بود، گذشته است. حالا دیگر می‌شود بدور از آن‌ همه هیاهو برای نشر آن اسناد ویژه در رابطه با كشتار دگراندیشان، زندانیان و مردم ایران، كمی هم به خود كتاب پرداخت. من البته در رابطه با این كتاب، بجز همین بحث-‌های جنجالی پیرامون اسناد ضمیمه-‌ی كتاب چیزی در جایی نخوانده‌-ام. اگر هم نقد یا بررسی-‌ای جایی چاپ شده است، احتمالا در نشریاتی بوده است كه به آن‌-ها دسترسی نداشته‌-ام. به هر صورت این كتاب سند با ارزشی است كه در آن یك عامل حكومت اسلامی، كسی كه عمری را برای بر پا كردن چنین حكومتی تلاش كرده است، دیدگاه-‌ها و كاركرد-هایش را به نمایش می‌گذارد.
كتاب در ابتدا با سند مهر و امضا شده‌-ی خود شیخ، مبنی بر جعلی نبودن صحبت‌-هایش آغاز می‌شود. بعد هم در پیشگفتاری كه از سوی چند تن از شاگردان معظم‌ له از حوزه-‌ی علمیه-‌ی قم، در بهار 1379 بر كتاب نگاشته‌ شده است، این شاگردان مدعی شده‌-اند كه: نشر این گونه كتاب‌-ها برای نسل-‌های آینده، از زبان و بیان گردانندگان و پدید آورندگان آن [حكومت اسلامی] چیزی نیست كه اهمیت آن بر هیچ خردمندی پوشیده باشد؛ به ویژه اگر ما در شرایط و زمانه‌-ای قرار گرفته باشیم كه برخی تلاش-‌ها بر واژگونه جلوه دادن، به فراموشی سپردن و سرپوش نهادن بر حقایق مسلم تاریخی متمركز باشد… [حقایق مسلم تاریخی-‌ای كه] نقش برجسته‌ و جایگاه ممتاز فقیه مجاهد و مظلوم حضرت… منتظری در شكل‌گیری و پیدایش و تداوم انقلاب اسلامی ایران داشته است. به تعبیر این جماعت این گونه شبه تاریخ‌-نگاری-‌ها ضد تاكتیكی است برای جلوگیری از بدفهمی و كژخوانی‌-های مغرضین در رابطه با تاریخ انقلاب 57 كه بعد-ها هیئت اسلامی به خود گرفت!

آنچه در تمام كتاب جلب توجه می‌كند، نقل تاریخ‌-های گوناگون فوت و موت استادان و همكاران و همراهان شیخ به تاریخ هجری قمری عربی است؛ اما شیخ تاریخ تولدش را سال 1301 شمسی نگاشته است تا بتواند در رابطه با اتفاقات دوران حكومت پهلوی اول نمونه-‌های وحشتناك و بدمنظری را به تصویر بكشد!


شیخ از همان آغازِ شرحِ خاطراتش از یكی/دو ملا یاد می‌كند كه در روستاهای ایران، هرجا بچه‌-ی با استعدادی را كشف می‌كنند این شكار-های با استعداد را برای خیر و صلاح دنیوی و اخروی خودشان و كل خانواده‌-ی شكار یعنی برای تربیت طلبگی به حوزه‌-ها می‌كشانند. پدران بیچاره-‌‌ی این كودكان كه عموما، هم بسیار مذهبی هستند و هم، همچون پدر خود شیخ رعیت، به جای فرستادن كودكانشان به مدارس عرفی آن زمان ـ زمان رضا شاه ـ ایشان را با چند قرص نان و چند تكه پنیر، راهی اصفهان و قم و نجف می‌كنند تا استعداد بچه‌-هاشان هرز نرود و بعدها بتوانند در اثر آموزش‌-های ویژه-‌ی حوزوی، لشكر پر كمیت حوزه-‌ها را از لحاظ كیفیت اسلامی نیز ارتقاء بدهند! و البته مادران این كودكان هم اساسا در شرایطی نیستند كه نظرشان شرطی برای چگونگی آموزش فرزندانشان باشد!

خود شیخ هم كه اتفاقا چند روزی به یك مدرسه-‌ی به قول خودش ملی رفته است، به دلیل بد خطی‌‌-اش تنبیه شده و از مدرسه‌-ی عرفی بیزار! به همین دلیل هم مدرسه-‌ی ملی و دولتی را كنار می‌گذارد و دوباره به عهد عتیق و مكتب-خانه روی می‌آورد؛ جایی كه به طلبه‌-ها شهریه هم می‌دهند. بدبختانه محاسبه-‌ی شیخ درست از آب درنمی‌آید و به آسانی نمی‌شود شهریه را از همه-‌ی مدرسین حوزه-‌ها گرفت. خیلی جاها یا شهریه‌-ای برای بچه طلبه‌ها در كار نیست و یا خیلی كم است. حضرت شیخ اما با سیاستی جالب كه از یك كودك سیزده‌ ساله‌-ی روستایی بعید می‌نماید، رئیس حوزه را در صحن حمام عمومی غافلگیر كرده، با یك امتحان سرپایی از ایشان ده تومان به اقساط دریافت می‌كند. مبلغی كه به گفته-‌ی خود شیخ در آن زمان خیلی پول بوده است! در مدارس عرفی آن دوران اما بجز كتك خبر دیگری نبوده است؟!

در صحنه-‌ی بعد شیخ اعتراف می‌كند كه در سال‌های بین 1314 تا 1320 حوزه-‌های اسلامی سیاسی نبودند و كاری هم به سیاست نداشتند. تمام هم و غمشان خواندن شرح لمعه بود و سیوطی و كتاب‌ها و جزوه‌-هایی از این دست. شهریه و وجوهات هم بدون این كه در حوزه‌-ی اصفهان خرج شود، برای رفاه حال رقبای ساكن شهر نجف، راهی خارج از كشور می‌شده است. ادامـــــه[+]


Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home